banner banner
1 - نیرنگ

376 - عاشقان

ما عاشقان شهره شهر محبتم
درویش بی تکلّف و خاکی طبیعتیم
کشتی شکسته ایم و دراین موج خیز عشق
همچون حباب غرقۀ دریای رحمتیم
روی...

ادامه مطلب

377 - بلا کش

رندان بلا کشیم ومستیم
مستیم که دل به کس نبستیم
آمد سرراهمان گذاری
ازاین گذر ستیزه جستیم
گه پیر گهی مرید یک عمر
...

ادامه مطلب

378 - بهانه

بهر بهانه بیا تا بهم سر بزنیم
بخانه های دل یکدگر دری بزنیم
دلم گرفه بیا در طریق مهر و وفا
بجای نیش زبان حرف بهتری بزنیم
بیا بک...

ادامه مطلب

379 - بلم

ما سیه روزگار شهر غمیم
دردمندان کوچه ستمیم
بی شکایت نس ملامت را
پرده داران سرّ زیر و بمیم
همچو آئینه های کاخ ادب
...

ادامه مطلب

380 - نگاه

تا یاد نگاه یار کردیم
از دل هوس شکار کردیم
عیسای مسیح و ما منصور
همگونه هوای دار کردیم
بی قافله در غروب دلگیر
...

ادامه مطلب

381 - قناری

چنان دو خط موازی کنارهم بودیم
دو هم نفس دو قناری دو یار هم بودیم
دو چلچله دو مهاجر دو خسته از همه جا
خزانه دار خزان و بهار هم...

ادامه مطلب

382 - نهنگ

ما نهنگان تنی به آب زدیم
گرد خود خیمه با حباب زدیم
نیزه ها دیده و زهیبت آن
خویش را همچو شب بخواب زدیم
از خدا گفته ایم و خود غافل&...

ادامه مطلب

383 - خراباتی

ما خراباتیان بی خویشیم
نو مسلمان و کهنه درویشیم
نیست پیچیدگی به گفتۀ ما
تازه جویان ساده اندیشیم
تلخ گویی زما نمی آید
...

ادامه مطلب

384 - آتش فروز

وقتی به شهر آینه تکثیر میشویم
در بی نهایتیم که تفسیر میشویم
آشفتگی چو در دل ما خانه میکند
خواب ندیده ایم که تعبیر میشویم
برخو...

ادامه مطلب

385 - بتخانه

بیا چو زلزله بتخانه را خراب کنیم
خراب بتکده را خانۀ شراب کنیم
بباغ های بهار شکوفه رو آوریم
بدین بهانه مگر یادی از شباب کنیم

ادامه مطلب

386 - دم بدم

بیا که پا به سر هستی وعدم بزنیم
حساب بوده و نابوده را قلم بزنیم
بدشت وحشی اندیشه همچو پروانه
به سبزه زار سپیده دمان قدم بزنیم<...

ادامه مطلب

387 - خرقه

ما شهیدان عشق بی کفنیم
لاله کاران دشت پیرهنیم
نونهالان بیشه نوخیز
ریشه داران جنگل کهنیم
جرعه نوشان کوثر توحید
...

ادامه مطلب

388 - حباب

بشیر شهر نورم آفتابم میتوان گفتن
شرارکوه طورم ماهتابم میتوان گفتن
چوروح باد سر گردان بدشت بی سرانجامی
زدست خود گریزانم شهابم میتوان گف...

ادامه مطلب

389 - رفیق

بدل گفتم حکایت با صبا کن
مرا با بوی گلها آشنا کن
ترا میگویم ای دردجگر سوز
اگر مردی تو دردم را دوا کن
برو ای شب بپای بیقر...

ادامه مطلب

390 - تفسیر

توش و زاد سفر مهیا کن
رو به اقلیم دیدنی ها کن
بلبل تازه خوان گمشده را
در گل آباد عشق پیدا کن
آرزو در کنار همّت تست

ادامه مطلب

391 - توفیق

لبان بسته را چون غنچه وا کن
سفر مردان فردا را صدا کن
سحر برخیز و با دست تمنّا
گره از کارها ی بسته وا کن
به محراب سپید صبحگاهی&...

ادامه مطلب

392 - گوشه چشم

خدایا گوشه چشمی به ما کن
برای ما گنه مردان دعا کن
در این دریا ی خون آلوده مارا
زاختاپوس بد حالی جدا کن
الهی دست و پا گم کرده ها را&l...

ادامه مطلب

393 - شراب سرخ

خداوندا زمستان سیاهم را بهاری کن
سپیدار مرا ای دوست غرق یادگاری کن
کبوتر بچه بی آشیانم آسمان زندگانی را
نگهدارم زچنگ سرخ ...

ادامه مطلب

394 - ساده پوش

با بزرگان عشق خویشی کن
در کمی نیز فکر بیشی کن
در کنار قبیله فریاد
مشق تنهایی و خموشی کن
هرچه دیدی بخاطر دل عشق
...

ادامه مطلب

395 - حریم

رو بر حریم حرمت کوچه انتظار کن
کوچ وصال میرسد حوصله اختیار کن
میر شکار میرسد آهوی جلوه را بگو
از گل و گلبن و چمن خواه...

ادامه مطلب

396 - ستایش

عشق را چون خدا ستایش کنم
روز و شب بر درش نیایش کن
همچو مادر به گاهوارۀ شب
کودک عشق را نوازش کن
در سر تو اگر تمنایی است
...

ادامه مطلب

397 - صید

من که خوابم تو مرا تعبیر کن
این کتاب کهنه را تفسیر کن
دست تقدیرم بدام انداخته است
بهر این تقدیر من تدبیر کن
نوجوانا تا نلغزد...

ادامه مطلب

398 - خرمن

خرمنی سوخته است حاصل من
وای بر رنج و سعی باطن من
پیرم و در سلوک بی خبری
دل دیوانه پیر کامل من
در بیابان جستجو چون سن...

ادامه مطلب

399 - کودک دل

در جام شفق شراب را باور کن
ای چشم نخفته خواب را باور کن
تا کی به شتاب می گریزی از نور
ای شب پره آفتاب را باور کن
دریا بزبان ...

ادامه مطلب

400 - گلدوا

ای مادر عزیزم دست مرا رها کن
این طفل تازه پا را از دامنت جدا کن
ای عالم طبیعت دنیای خوب خلقت
مدیون من نمانی دین مرا ادا کن

ادامه مطلب