385 - بتخانه
بیا چو زلزله بتخانه را خراب کنیم
خراب بتکده را خانۀ شراب کنیم
بباغ های بهار شکوفه رو آوریم
بدین بهانه مگر یادی از شباب کنیم
فریب گاه کویر است عشوه دنیا
چه اعتماد بر این جلوۀ سراب کنیم
خراب خانه دنیا محل امنی نیست
بیا که پشت باین کاخ اضطراب کنیم
نشان پستی و دون همتی است بدخواهی
بیا که دیگر از این خصلت اجتناب کنیم
اسیر نفس جهان باره ایم جا دارد
که تا علیه دل خویش انقلاب کنیم
به آسمان محبّت چو ذره رقص کنان
سفر به میکده شهر آفتاب کنیم
دگر ز در بدری خسته گشته ام صحرا
کجاست مامن امنی که انتخاب کنیم