banner banner
1 - نیرنگ

149 - سحر


سحر به لشکر شهر شفق شبیخون زد
ببام خانه مهتاب بیرق خون زد
بپاس ژاله گل لاله توسن شب را

ادامه مطلب

166 - گریه

اینهمه طوفان غم هیچ تکانم نداد
یاد تو افتادم و گریه امانم نداد
گر به خطا رفته ام هست گناه دلم
...

ادامه مطلب

167 - ذکر

کسی که هر غزلش بوی غم نمی گیرد
نشان برتر از اهل قلم نمیگیرد
کسیکه راست بگوید بصدق گفتارش
...

ادامه مطلب

169 - بحر گوهر


بدامن اشک من از چشمه غمریز میریزد
دو دریا گوهر از یک بحر گوهر خیز میریزد
مگر دلخواه شیرین از دیار نیل میاید

ادامه مطلب