کسی که هر غزلش بوی غم نمی گیرد
نشان برتر از اهل قلم نمیگیرد
کسیکه راست بگوید بصدق گفتارش
بهیچ گونه گواه از قسم نمگیرد
کمش زیادتر از عاقل است در بر من
کسیکه عشق مرا دست کم نمگیرد
سوار کشتی نوحی کاسیر طوفانست
به بحر غم مدد از یک بلم نمیگیرد
صدای پنجره باز خورده بر گوشش
کبوتری که سراغ حرم نمیگیرد
بگاه ذکر بجز لا اله الی الله
حریف حلقه مستانه دم نمیگیرد
نه ده نه صد نه هزار است گفت دفتر من
شمار درد دلم را رقم نمیگیرد
زمان زمانه افسردگی پیری لیک
به عشق دیدن صحرا دلش نمیگیرد