banner banner
42 - فصل خزان

دلم به گرمی خورشید صبح شهر شماست
قسم بخوان کرامت که این دلم دریاست
اگرچه نوسفرم کوچ را بشارت باد
دلیل گمشدگان خضر ره گشا با ماست
بگیر دامن امروز را که میگذرد
کسی نبوده بگوید چه در پی فرداست
هنوز لب به سخن وا نکرده خاموشی است
که این نشانه ای از بی ثباتی دنیاست
اگرچه خاک نشسته است بررخ دنیا
هنوز ماه درون تاب برکه ها زیباست
کسی نبود کشد درد سینه سوز مرا
...
بیشتر

دسته بندی

غزل

غزل

دو بیتی

دو بیتی

ساقی نامه

ساقی نامه

سنگسری

سنگسری

مازندرانی

مازندرانی

دیگر اشعار

دیگر اشعار

یادگار

یادگار

عکس و فیلم

عکس و فیلم

فایلهای صوتی

فایلهای صوتی

دیوان‌اشعار

دیوان‌اشعار

زندگی‌نامه‌ استاد

زندگی‌نامه‌ استاد

ایران صحرا

ایران صحرا