424 - جمال
تو از ترانه سبز بهار لبریزی
صدای خنده رامشگران پائیزی
به بوته زار دلم در شب گرانجانی
بچشم خستگیم گریۀ لب آویزی
چه ذرهّ ها به هوای تو میزند پرپر
به ترجمانی من آفتاب دهلیزی
چه دیده ای زبیابان عشق چون عطّار
اسیر دست غلامان مست چنگیزی
تو ماه نیمه شبی آسمان آبی را
ویا شکیل تراز دختران قرقیزی
بکو چه باغ غزلهای من بوقت سحر
صدای عربده مست صبحدم خیزی
بسان خسرو شیرین به صخره فرهاد
بروی نقش صلابت سوار شبذیری
بدین امید که عشق مرا کنی خاموش
بدان که با دل من سالها گلاویزی
بیا بپای مغیلان درین سراب آباد
اگرچه لاله صحرا گیاه پرهیزی
منی که کشتۀ یک جلوه جمال توام
چرا به مرثیه خاکم به سر نمی ریزی