420 - سرود
داشتم می نوشتم سرودی
آسمانی سرودی ز رودی
داشتم می نوشتم ز دریا
یادم آمد زچشم کبودی
ناله میکرد ابر سیاهی
نشنوم تا درودی ز رودی
تا به کی بی نشیب وفرازی
ای برادر نزولی سعودی
می نوشتم به دیوار بازار
در ضرر هم نهفته است سودی
خم شدن راستان را نشاید
راستی مایلی یا عمودی
می نوشتم به فردا که می گفت
می رسم من بزودی زودی
داشتم می نوشتم خدایا
غایب اما مرا در نمودی
می نوشتم به خط غباری
از کتاب تو گفت وشنودی
ای بنازم ترا روز قسمت
عشق دادی و عقلم ربودی
چشم سر را گرفتی ز صحرا
لیک چشم دلم را گشودی