وقتی تو خواب بودی عکس تو را کشیدم
چون نقش پیکرت را در عمر خود ندیدم
دو چشم بسته تو دو چشمه خدائیست
وقتی نگات کردم به آرزوم رسیدم

*****
گل صد برگ دامن چمنی
در تن صبر من چو پیرهنی
ناف من را بریده اند باتو
من از آن توام تو زان منی

*****
گدای بوسه در رسم ذکاتم
خدا را خاک پاتم خاک پاتم
اگر پوشیده داری از ملائک
چو حافظ عاشق شاخ نباتم

*****
گه خزان است وگاه فصل شتاست
گاه زیبا و گاه نا زیباست
نو بهاری که می شود پیدا
بازتاب جوانی دنیاست

*****
ای واژه در دهان تو بود و نبود
ای همهمه ات نوا و فریاد سرود
وقتی که سخن زیار خود می گفتی
جادوگری تو در سخن پیدا بود

*****
بگیرم راه پر خوف و خطر را
ره پر صخره و کوه و کمر را
مرا یاری دعا می کرد و می گفت
خدایا بی خطر کن این سفر را

*****
دلم در بند یک لبخند او بود
تن بیمار من در بند او بود
اسیری بردن و لبخند نرمش
خدا را آخرین ترفند او بود

*****
عشق در راه زندگانی ماند
همه را گرد خویشتن پراند
بعد از آن در کمال حسرت و آه
عشق را در کتاب باید خواند

*****
درخت آرزویم ریشه دارد
زبرگ و بار خود صد بیشه دارد
ز بشکن بشکن خود یار جانی
حکایت ها زسنگ و شیشه دارد

*****
زناپاکی دلم را پاک کردم
زدرد و غم گریبان چاک کردم
زآب دیده شستم مرده عشق
کنار پاکمردان خاک کردم

*****
گل سرخی که تو دادی به دستم
هنوز از بوی آن گل مست مستم
زراه زندگی با حال خسته
نلنگیدم که من از پا نشستم

*****
ای خالق طبیعت
وی صاحب کرامت
لختی نوازشم کن
ای یار با محبت