دوبیتی های شماره 2638 الی 2649
عندلیبان نغمه خوانی می کنند
سرو قدان سایه بانی می کنند
هر کسی مشغول کار و زین میان
مهربانان مهربانی می کنند
*****
نگار سر خوشی دیوانه ام بود
حریم خوشدلی کاشانه ام بود
به دنبال خدا می گشتم اما
خدای مهربان در خانه ام بود
*****
دو زلف نازنینت یک کلافه
زلال زمزم چشمت چه صافه
اگر گویم بهشتم عارض توست
نه جرمه نه گناهه نه خلافه
*****
خداوندا دلم تنگ است امشب
چو دنیا نا هم آهنگ است امشب
همه شادند و در این شادمانی
دلم مرغ غم آهنگ است امشب
*****
همیشه غصه بیداد دارم
زظلم اهل عالم داد دارم
من از ایرانم و شکر خدا را
به دنیا ملتی آزاد دارم
*****
نیاز من نیاز آسمانیست
تمام آرزویم نکته دانیست
ولی برتر ازاین دو در ره عشق
خدا را مهربانی مهربانیست
*****
از بلا جز بلا نمی ریزد
از جفا جز جفا نمی ریزد
برگ زردست در زمین خزان
از درختان طلا نمی ریزد
*****
در این آشفتگی هرجا دلی بود
سیه کاری به راه باطلی بود
در این آشفته بازاری که گفتم
دلم آسوده از هر مشکلی بود
*****
من از دنیای غم پا پس کشیدم
در این مخروبه در کنجی خزیدم
در این دنیای وانفسای پر غم
زخود آسوده تر هرگز ندیدم
*****
زپرسش ها جوابی کم شنیدم
محبت اندرین دنیا ندیدم
نمی دانم چرا در این غم آباد
خدا را این همه زحمت کشیدم
*****
گرفتاری دراین دور و زمانم
همیشه در پی نام و نشانم
دلم هرگز به دردی مبتلا نیست
ولی آشفتۀ یک لقمه نانم
*****
اگر غم سینه سوزه غم ندارم
غمی از آدم و عالم ندارم
تو را چون در کنار خویش دارم
دراین ویرانه چیزی کم ندارم