دوبیتی های 2984 الی 2995
2984
گل سرحی به دست یار دادم
بدو گفتم که از عشق تو زادم
گرفتم آتش و تقصیر کس نیست
بنای این بلا را من نهادم
******
2985
کیست مولا کسی که مولا خوست
کیست دارو کسی که گلداروست
هر طرف نام یار را بردند
دلو جانم تمایلش آن سوست
******
2986
ای خدا من چراغریب شدم
دستگیر فن فریب شدم
تا که گفتم غریبی تنهایم
هر طرف در پی نهیب شدم
******
2987
زخم های دلم چه کاری بود
زخم کاری ز بی قراری بود
دلخوشی شادی و نکو رایی
مثل آهو زمن فراری بود
******
2988
گل حسرت نچیده من بودم
زشت و زیبا شنیده من بودم
مادران حامیان فرزندند
روی مادر ندیده من بودم
******
2989
کاش می شد تا خدا را یاد کرد
مزرع اندیشه را آباد کرد
کاش می شد بند دنیا را گشود
مردم در بند را آزاد کرد
******
2990
عشق آیینه دار زیبا ییست
صاف وزیبا وبی من و ما ییست
آسمانیست عشق در همه حال
عشق تا هر جهت اهوراییست
******
2991
حال و روزی پر از صفا دارم
دل پر مهرو با وفا دارم
آخرین حرف زندگی من ست
گفتکویی که با خدا دارم
******
2992
ما مقاوم چو صخره وسنگیم
فارغ از کین و آفت رنگیم
نیست از ترس و بز دلی هر گز
مرد صلحیم گر نمی جنگیم
******
2993
به راه زندگی مرد عبوریم
نمک پرورده نان تنوریم
به جایی ساده لوح بی غروریم
و در جای دگر غرق غروریم
******
2994
به عشق دلبری مشتاق گشتم
اسیر یار سیمین ساق گشتم
خدا را جفت بودم طاق گشتم
در این ره شهره آفاق کشتم
******
2995
من که آیینه دار هشتادم
نرسیده کسی به فریادم
گر چه مردم زدرد در به دری
روی پای کسی نیفتادم