416 - مست خواب
به تخت مهربانی مست خوابی
چو قوی خفته در آغوش آبی
چمن زاری به دشت آفرینش
بباغ زندگی سیب گلابی
تو در دیبا چۀ گل دفتر عشق
گزیده مطلب صدها کتابی
طلیعه دار اعدادی ولیکن
رموز نقطه در درس حسابی
کسی پرسید از حال تو ای دوست
بدو گفتم سوال بی جوابی
بگوش تاک گفتا کیست این مست
جوابش گفت یک کوزه شرابی
پریشانی چو زلف در هم یاس
نگهبان سکوت آفتابی
چرا افتاده ای در پای گلها
چه خوردی این چنین مست و خرابی
گریزانی زمن در دشت و صحرا
ببخشیدم اگر گفتم سرابی