408 - اجابت
ای همه جوش و خروش ازلب دریای تو
روی زدولت مپوش ای همه جا جای تو
من زسفر آمدم کوه و کمر آمدم
من زقمر آمدم با دل تنهای تو
قیصر رومم مخوان برتر از اینم مخوان
هرچه توانی بنال عرش فراجای تو
معنی شقّ القمر از تو حکایت کند
نیمۀ پنهان من نیمۀ پیدای تو
با تو یکی میشوم ای گُل گلهای من
ردّ ترا میزنم در جلوی پای تو
شب بشهادت رسید صبح سعادت دمید
دامن غم را درید جلوۀ دنیای تو
یار شکیلای من جان و سر و پای من
ای همه اجزای من خاک کف پای تو
گوهر جان میدهم برتر ازآن میدهم
هرچه طلب میکند چشم دلارای تو
پیرهنم را بشست هیچ بدریا نگفت
کاش بشوید مرا چشمۀ صحرای تو
اذن شفاعت گرفت سنگ قناعت گرفت
رنگ اجابت گرفت ذکر خدایای تو