358 - آسوده
چون کوچ بهاره پا به راهم
همبال کبوتران چاهم
مانند ستارۀ سحرگه
پروردۀ دامن پگاهم
انداخت مرا چو کوه بی پا
سنگینی کولۀ گناهم
درمان مطلب زمن که من نیز
درماندۀ درد اشتباهم
آتش بدرون خرمن افتد
گر دامن دل بگیرد آهم
شاید که قبول خاطر افتد
این ورد و دعای چاره خواهم
گه شاهم و گه گدا که گویی
معنی مثال کوه و کاهم
چون خانه بدوش دشت و صحرا
آسوده زرنج سرپناهم