من امشب حرفها با چاه دارم
کبوتررا گواهِ آه دارم
اگرچه سالکی بی پیرم اما
دلیلی چون دل آگاه دارم
زرمز آیه ای از سورۀ نور
چراغی پیش پای ماه دارم
بتاوِلهای پایم ای مسافر
پیامی از زبان راه دارم
به این حیرانی و احساس تلخم
هزاران رند خاطر خواه دارم
ره صحرا دراز و من چو مجنون
نشان از یک ره کوتاه دارم