در بامدادعشق گل تازه باز باش
گلواژه ای زدفتر سبز نیاز باش
تا سرنهی به سجده شکری زمانه رفت
پس ای خداشناس تو دائم نماز باش
عمری ایاز حامل نازست و دلبری
محمود پادشاه تو یک شب ایاز باش
پست و بلند هستی ما در تعادل است
خواهی نشین باش نخواهی فراز باش
مردانه وار در ره این راه پرخطر
همکاروان مردم دنیای راز باش
هرگز مبند در برخ بستگان خویش
چون سفره در مقابل این قوم باز باش
پروانه های خواهش ما آمدند زود
مشغول سفره داری گلهای ناز باش
خنیاگران مجلس عشقند این گروه
تو زین میانه نغمه شور و حجاز باش
در مکتب مجاز و حقیقت گه قیاس
روشنگر حقیقت درس مجاز باش
منصور سرفراز که تبلیغ عشق کرد
تو نیز همچو رایت در احتزاز باش
مهر خداست بر سر این مردمان عشق
ای نور دیده عاشق مردم نواز باش
در هر کنار خیمه آتش بود بپا
جان علی تو آتش صحرا گداز باش