274 - افلاک
رفتم به زیارت گل ناز
پروانه صفت بدشت پرواز
دیدم به قرارگاه معراج
یک واژه سرنماز و در باز
رفتم به درون خانۀ عشق
تا آنکه کنم ارادت ابراز
گسترده تورا به جلوه دیدم
ای سایۀ انتها و آغاز
بنویس و بخوان ترانۀ عشق
ای هر قلمت هزار اعجاز
فرزند بلوغ شهر عشقی
از میمنت حجاز در ناز
هستی به تو در نماز مستی است
ای محرم کوه وغار و آواز
ای آنکه به مکتب محبت
جبریل امین با تو دمساز
لولاک لما خلقت الافلاک
هستی به وجود تو سرافراز
من آمده ام به خاکبوسی
رفتی و نیامدی دگر باز
انگار که من به خواب دیدم
برخاستم ای همارۀ راز
باز آمده ام بسوی صحرا
من ماندم و یک سراب دلباز