همچو موسی غرقه در آبم کنید
با صدای رود غم خوابم کنید
ای ملایک های دریای وجود
جیره خوار رب الا ربابم کنید
واژه کاران جای بی آئینه ها
یک نظر بر شعر کمیابم کنید
پیش چشم لاله های سرخ رو
سر بدار چوب عنابم کنید
رستمم ای نوشدارو دارها
من که رفتم فکر سهرابم کنید
تا ندرانم نقوش عشق را
در نگاه این و آن قابم کنید
ناف دریا را نگفتم گر کجاست
در همین پایاب غرقابم کنید
همچو سنگ صخره ای در کوه درد
در درون درّه پرتابم کنید
چون به صحرا میروید از شهر نور
شیشه ای هم نذر مهتابم کنید
ترس در من نیست از ناباب ها
من کجا بابم که نابابم کنید