امیر میکده از من شراب میخواهد
زشوره زار دلم چشمۀ آب میخواهد
ز پشت شیشه گلخانه مرغ دستان ساز
به گاه غلغله گل از گلاب میخواهد
زبعد زمزمه دانی سکوت بلبل چیست
ز غنچه دهن گل جواب میخواهد
عروس سبزه در آئینه خود آرئی
بروی سینه گل آفتاب میخواهد
طبیب مشفق مارابه سر چه افتاده است
که بازاز من دیوانه خواب میخواهد
اسیر حادثه گنجشک بوته خیز مباش
که آسمان حقیقت عقاب میخواهد
مرا چه باک که سر پنچه عدالت دوست
ز داعیان قیامت حساب میخواهد
به وقت گریه سحر در حضور حق صحرا
دعای خسته دلان مستجاب میخواهد