219 - منصب
چو ما رو برخراب آباد دادند
خرابی را بدنیا یاد دادند
شبی که آسمان هم گریه میکرد
خبر از مژده میلاد دادند
دو خواهان من ازروی محبَت
مرا بر دست یک استاد دادند
به ما در مکتب شوخ محبت
از اول روز درس شاد دادند
بهارم چون خزانی گشت با غم
گل عمر مرا بر باد دادند
اگر خاموش و لب خشک است دریا
مرا فریاد استمداد دادند
کویری ها به جای آب شیرین
سرابم در مه مرداد دادند
میان صد خریدار محبت
به من این طبع مادر زاد دادند
ترااین و مرا آن بود قسمت
که هر کس را به استعداد دادند
به کعبه قبله و برطورسینا
به صحرا منصب میعاد دادند