188 - اناالحق
صدای بیستون از کوچه پرویز میاید
بگوش عشق شیرین شیهه شبدیز میاید
بدشتستان فایز خیزران عشق میروید
نسیمی زان نیستان جانب نیریز میاید
کویر تشنه از لب خشکی مجنون سخن دارد
هنوز از نام لیلا نکهت پرهیز میاید
مگر منصور بر دار قیامت هم اناالحق زد
که بانک صور از گلبانگ رستاخیز میاید
زبان بی واژه اما از در و دیوار کوی دوست
نوای عشق از هر جا و از هر چیز میاید
خزان رهگیر من شد لیک دلشادم که میدانم
بهار عشق ورزی از پس پاییز میاید
بهار آوای صحرا هرزمان فریاد میدارد
که بانک شهریار عاشق از تبریز میاید