185 - صحیفه دار
چشم اوجام را بیاد آرد
زلف اوشام را بیاد آرد
نگهت گیسوان گلبویش
عطر آرام را بیاد آرد
چشم مردم ندیده یارم
آهوی دام را بیاد آرد
چین آرام چهره مرداب
پیر ایام را بیاد آرد
مهر آغوش دختران چمن
لذّت کام را بیاد آرد
تکدرخت کویر دردآباد
من گمنام را بیاد آرد
نام منصور بر صحیفه دار
مرشد خام را بیاد آرد
گفتِ صحرا به گاه تنگدلی
نور الهام را بیاد آرد