سفر زمیکده تا آفتاب خواهم کرد
دل نپخته خود را کباب خواهم کرد
اگرچه کوچ گنه آید ای دل بد مست
تو را روانۀ شهر شراب خواهم کرد
اگرکه عمر بیاری همتم برسد
پل عبور زمان را خراب خواهم کرد
بدست عشق که افسون اسیر پنجه اوست
جهان و هرچه دراو هست خواب خواهم کرد
بسوی کشور گل هم عنان کوچ بهار
برسم چلچله پا در رکاب خواهم کرد
خدای گفته به ما <استجب لکم>یعنی
دعای خسته دلان مستجاب خواهم کرد
میان ما و تو اگرپرده پردۀ جانست
بپای شوق گذر زین حجاب خواهم کرد
کنار مردم صحرا که شادی انگیزند
به شور و هلهله غم را عذاب خواهم کرد