119 - کودک عصیان
دوباره کودک عصیان من بهانه گرفت
بهانه های هوسناک کودکانه گرفت
مرا به بند اسارت کشید دست هوس
تن غرور مرا زیرتازیانه گرفت
کمان ناله زهر سوبه تیر چلّه آه
کبوتر قفس سینه را نشانه گرفت
شکفته گشت گل داغ دردل خونین
به شور آن غزلم رنگ عاشقانه گرفت
جرقه ای به شتاب شهاب بردل زد
تنور سرکش اندیشه ام زبانه گرفت
زدشت بی خبری در دل قلمروعشق
وجود سرخوش مارا هوای خانه گرفت
به سر هوای خرابات و شور وعشق وجنون
قرار و تاب دلم را غم زمانه گرفت
کبوتر حرم عشق از ازل صحرا
به نخل خانگی عمرم آشیانه گرفت