یار من شوخ چشم و سر به هواست
در زبانش کلام نازیباست
هر سئوالی که می کنم از او
باز تابش جواب سر بالاست

****************

در شبنم گل گلاب را میدیدم
در تاک شراب ناب را میدیدم
گل مرد و درخت تاک از ریشه بسوخت
انگار که من سراب را میدیدم

****************

ما همسفران کاروان طلبیم
وندر پی باده نوش شهر عنبیم
گرچوب غصب بهانه رحمت تست
نه طالب رحمت و نه چوب غضبیم

****************

زندگی خود همیشه یک رازست
گاه سازست و گاه ناسازست
گرچه بستند راه صحرا را
پیش من راه زندگی بازست

****************

درد درمن چو خوشۀ خرماست
دل من بین مردمان تنهاست
لیک هرگز غم جهان نخورم
تا خداوند مهربان با ماست

****************

قلمم از درخت خوش بینی است
جوهرش از مرکب چینی است
کاغذش از حریر سفرۀ دل
شعر من شعر پشت ماشینی است

****************

ما سه مرغ پرنده را عشق است
تو وایشان و بنده را عشق است
بر سر خاک عشق رندی گفت
مرده مرده ست زنده را عشق است

****************

گاه مرگست و گاه پا کوبی ست
گاه بد کردنست و گه خوبی ست
آنچه را من به چشم خود دیدم
صبر تاریخ صبر ایّوبی است

****************

آب استخر چون نماید نشت
می شود خالی گر بود یک دشت
روی صحّت به خود نخواهد دید
نوشدارو چو نیشدارو گشت

****************

گلم آمد ز راه دشت غم مست
کشیده خنجر و دروازه را بست
بسوی سینه آمد گفتم ای یار
دلم آنجاست آنجا را مزن دست

****************

ز الوندی که چشمم را بمن دوخت
صدا آمد که باید آتش افروخت
بگفتا جان بابا بعد مرگم
دو بیتی را زصحرا باید آموخت

****************

دلم دیوانه روی تو زیباست
سراپای وجود من تمناست
من از هر مشکلی هرگز نترسم
تو هستی مشکل من مشکل اینجاست