شهر ما رنگ سرخ ماتی داشت
خانه ها حال بی ثباتی داشت
شهر ما با تمام رنگ و ریا
خصلت مردم دهاتی داشت
یار ما کز زمان دوری بود
مثل ماها زبان تاتی داشت
دل ما یک ده خرابی بود
که دو سرچشمه قناتی داشت
بدنم زیر تازیانۀ درد
رنگ یک جوهر دواتی داشت
پیر ما در همیشه تاریخ
خبر از دی و حال آتی داشت
همه جا باصفاست این دنیا
لیک صحرا صفات ذاتی داشت
پیرگشت و قرین خاموشی است
نوجوانی که عشق لاتی داشت