109 - شهررضا
خانه ها زیباست اما زنده نیست
گریه بسیار است جای خنده نیست
چونکه آوای سروشی میرسد
گوش جان من خدا را بنده نیست
ساحلی آرام میخواهد دلم
هیچ دریایی چو من طوفنده نیست
مرغ سردر زیر بالم حال را
هیچکس مانند من پرکنده نیست
دردل شهررضا بی گفتگو
اهل حالی را غم آینده نیست
نامبارک چیست در قاموس شب
آن چه روزی هست کو فرخنده نیست
جز به راه عشق گر گامی نهی
دولتی یابی ولی پاینده نیست
تکدرختانی است در صحرای غم
جنگلی کز سبز پوش آکنده نیست