خانه زاد گل شقایق نیست
هرکه در عمر خویش عاشق نیست
عشق های مجاز هم عشق است
این دگر دور از حقایق نیست
گرچه هر شوق شوق مشتاقی است
دل من جز بدوست شایق نیست
پا نهادم به ورطه ای دیدم
موج خیزی که جای قایق نیست
می دهم هدیه بر تو این دفتر
مُصحفی را که آیه دق نیست
جانفشانی است ماندگاری نام
ورنه تنگی بنام طارق نیست
می کند چکّه بام خانه دل
چه کنم این خرابه عایق نیست
من که عاشق شُدم ببین چونم
وای صحرا روی که عاشق نیست