بین ما عشق حرف بهتر بود
با تمام جهان برابر بود
دوستت دارم عاشقت هستم
حرف یک عمر ما ودلبر بود

****************

ای کسانی که با دلم یارید
یار من را به خانه باز آرید
یا مرا همراهش روانه کنید
یا زمان را کمی نگهدارید

****************


آنکس که مرا به جستجو میخواند
دنیای نهفته مرا میداند
خواهی که نشان او شود بر تو عیان
در ظاهر و باطنش به من میماند

****************

قلم بدست بگیرید تا که بنویسید
ره نشست بگیرید تا که بنویسید
اگر نشست و قلم در گذر مهیّا نیست
هر آنچه هست بگیرید تا که بنویسید

****************

مسیحا که بر مرده جان میدهد
من ناتوان را توان میدهد
به انگشت آئینه در یک نگاه
خدا را به مردم نشان میدهد

****************

هرچه در اوج آسمان مردند
خم به ابروی خود نیاوردند
عاقبت در پناه همدستی
باز را این کبوتران بردند

****************


یاد ایّام غم خرابم کرد
قصّۀ کودکی بخوابم کرد
آه کابوس یک شب بیداد
تا سپیده دمان عذابم کرد

****************

جان من بسته شریعت بود
راه بازم ره طریقت بود
جز خدا در نظر نبود مرا
آنچه در عالم طبیعت بود

****************

ای کاش بتی بنده حسابم میکرد
وز قصّه خویشتن بخوابم میکرد
ای کاش شبی به قصد خشکیدن من
پروانۀ لای یک کتابم میکرد

****************

روی دل من همیشه با دنیا بود
صحرای نمک گرفته و دریا بود
هر چند که خشک و تر آن کشت مرا
این مفسده جو به چشم من زیبا بود