گلی که در سحر آئینه دار طنازیست
برای بلبل شیرین دهن هم آوازیست
نشان ملت از خود گذشته تاریخ
محبت است و صفاهست ودست ودلبازیست
بشاخه ای که در آورده سرزمیخانه

اگر غلط نکنم تاک خانۀ رازیست
بپاد شاهی عالم نمی شوم راضی
گدای کوی تو بودن بلند پروازیست
رفیق و همسفر من نبود یک جومست
به چشم مستی او هرچه می کنم بازیست
به پیرخویش اگر سرسپرده ای جان چیست
شهید عشق نشانش نشان سربازیست
به قول سعدی دانا جواب آن سنگ است
کسی که ذات و صفاتش کلوخ اندازیست
خراب گشته مرا خانه ای که در صحراست
هنوز مرغ سعادت در آشیان سازیست