دردرونم راز دار راز کیست
مصحفم را صاحب اعجاز کیست
بر سر من می خورد سنگ ستم
کس نمی داند که سنگ انداز کیست
جز خرمداران نمیدانند بس
در حریم این کبوتر باز کیست
آنکه با اهل نیازش کار نیست
او چه میدانند که مست ناز کیست
جزقلم کی می تواند گفت باز
در درون ما سخن پرواز کیست
جز من و این کوک سازان هنر
کس چه داند همنوای ساز کیست
تا سوار مرکب نور است عشق
عقل کی داند که این تکتاز کیست
نائی صحراکه مرد قافله است
خوب داند صاحب آواز کیست