ماه در پشت ابر پنهانی است
آسمان شبانه بارانی است
تندر سخت سیر گردون گیر
برق چشمان ابر نیسانی است
لکه ابر سرخ فام فلق
رنگ خوناب خامۀ مانی است
اسب وحشی شب به منزل صبح
در غباری ز خط پایانی است
در بلندای قاف فکرت من
مرغ اندیشه در نوا خوانی است
باغ اندیشه را بخلوت صبح
نغمه های هزار دستانی است
دل من تا تولد خورشید
در حصار ز غصّه زندانی است
خاک صحرا زابر رحمت دوست
از گل لاله گون چراغانی است