80 - کلام دلکش
صدای عربدۀ طوطی خموش من است
خدای راکه هم امشب شب خروش من است
صدای خندۀ شیرین و گریۀ فرهاد
هنوز حلقۀ دروازه های گوش من است
قسم بحرمت باران و خاک گل پرور
که لاله های شفق خون سینه جوش من است
کلام دلکش یاران رفته از ره عشق
همیشه در پی گوش سخن نیوش من است
تنوره ای که ز خورشید می کشد آتش
حرارتی زدل گرم باده نوش من است
منی که عاشق شعرم گمان من این است
که بار خلق جهانی بروی دوش من است
زجهد راه نبُردم بدوست اِلّا رنج
تلاش بیخودی از جان سخت کوش من است
بهار آمد و صحرا زنو گل آذین شد
که این بشارتی از یار سبز پوش من است