دوبیتی های شماره 1104 الی 1115
خداوندا مرا پر کار گردان
به خوبی صاحب آثار گردان
به خوابم کرده اهریمن ولی تو
زخواب غفلتم بیدار گردان
************************
اگر پیرم جوانی می کنم من
جوانی و شادخوانی می کنم من
به دشمن های خود هم که ندارم
چو یاران مهربانی می کنم من
************************
تو خورشید و منم مهتاب روشن
تو کوه آتش و من کاه خرمن
تو در آن سو و من این سوی عالم
من از تو نور می گیرم تو از من
************************
خدا یا بد دلی را ریشه کن کن
مرا پیراهن تقوا به تن کن
اگر بهرم جوی راحت رسانی
میان اهل عالم سر شکن کن
************************
سرا پا نور ایمان می شوم من
به داروی تو درمان می شوم من
اگر چه کافر عشقم ولیکن
به دست تو مسلمان می شوم من
************************
دیگ بخشایش چو می آمد به جوش
گل فروشی آمد از باغ سروش
مانده بودم بر سر بازار عشق
بر گل اندازم نظر یا گل فروش
************************
دامنی صد پاره خونین پیرهن
پوشش عیب است در آغوش تن
هر کسی با دلبری من زین میان
با خود اما بیخودم از خویشتن
************************
هم نغمه حق حق شباویزم من
در باغ شفق گل سبک خیزم من
ای اهل بهار فرصت از دستم رفت
در پنچه سرد فصل پائیزم من
************************
جام شرم آلود رنگ زرد من
واژه عاجز از بیان درد من
داد دست غم بهنگام وداع
دست گرمش را بدست سرد من
************************
با ترک سپید جامه ای روی چمن
گل گفتیم و گل شنید و گل کرد سمن
او رفت و گل سمن به تاراجش رفت
من ماندم و من ماندم و من ماندم و من
************************
دردهای مرا دوایی تو
هم دوایی و هم شفایی تو
من نمیدانم آنچه میدانم
بهترین بندۀ خدایی تو
************************
رفت و برگشت یار چل گیسو
یار صافی درون و صوفی خو
زین میان هاتفی ندا در داد
حق به حقدار میرسد یاهو