دوبیتی های شماره 1172 الی 1180
حیرت زدۀ تو کو به کو گردیده
پی آمد کار خویش را سنجیده
آبی به جگر بند نشد صحرا را
سرچشمه رحمت خدا خشکیده
************************
تو مرشد کاملی و من سالک راه
تو پاکی مطلقی و من پیر گناه
تو گلبن تازه ای و من مرده گیاه
لاحول و لا قوة اِلا بالله
************************
دلم درپیش یاری گیر کرده
دو زلفانش مرا زنجیر کرده
رسوم عاشقی توفیر کرده
همین غم این دلم را پیر کرده
************************
طبیبم ای طبیب پشت پرده
گل پیچیده در آغوش نرده
مزن نشتر نمیدانم چه کردی
که زخمم خود بخود سر باز کرده
************************
بدریایی که دور و بیکرانه
به صحرایی که زیبایی نشونه
اگر آئینه رو گرداند از من
دل من با همه پیری جوونه
************************
سه تارم عاشق جامه درونه
بدست دلبری باریک میونه
اگر چه دلبرم خاموش مانده
ولیکن سازمن بلبل زبونه
************************
کبوتر رنجۀ حق هوی چاهه
سحر آزرده از دست پگاهه
همه از دست هم در ناله و من
نرنجیدم که رنجیدن گناهه
************************
به ساز دور و دیرم می زنم من
برای دیده گیرم می زنم من
اگر بینی که سازم ناله دارد
به عشق روی پیرم می زنم من
************************
بگو با ناخدای پیر و خسته
مرا سکان دل برگل نشسته
چه سازم مانده ام در بحر طوفان
من و یک کشتی درهم شکسته