چه قرآنه که آیش بی شماره
کدام شاهه که تیغش ذوالفقاره
به صحرا می خورم سوگند ای یار
دل من هر دو را در سینه داره

************************

دل من مثل قرآن کریمه
چو بسم الله رحمان رحیمه
بدین نام و نشان هر دل که دیدی
یقینا بلبل باغ نعیمه

************************

مسلمان راد و ستار العیوبه
کریم النفس و علام الغیوبه
درون سینه اش در رفت و روبه
خدا یا این مسلمانی چه خوبه

************************

چه کردم یار از من سر گرونه
گل من زیب دست دیگرونه
گرفتم سرکتابی گفت یارت
اسیر دست از ما بهترونه

************************

مرا عشقت به بدنامی کشانده
ز رسوائی بهر سویی دوانده
ولیکن دیگر ای پیر زمانه
سمند کوششم در راه مانده

************************

سر من روی زانوی زمانه
دو چشم خسته ام بی همزبانه
دو دستم زیر سنگ آسمانه
تنم یک مشت پوست و استخوانه

************************

دل پوسیده رنگ غم گرفته
بگور زندگی ماتم گرفته
نمیدانم چرا در محضر یار
مرا در عشق دست کم گرفته

************************

چرا ماه زمینم زود خفته
چرا رو از من بیدل نهفته
نمیدانم چه گفتند از من زار
دل بی کینه اش از من گرفته

************************

بهر جا میروم دل وا نمیشه
انیس و همدلی پیدا نمیشه
بخود گفتم برای همزبانی
رفیقی بهتر از صحرا نمیشه

************************

صدای شرشر آب و سه تاره
سرود مستی و بوس و کناره
هنوزم نام دلبر جاودانه
چنار زندگی را یادگار

************************

گلویم را چنان بغضی فشرده
که فریاد غزل در سینه مرده
دگر در دفترم غمنامه ای نیست
گل ابیات ما را باد برده

************************

دلم گهواره جنبان جنونه
نهنگ زخمی دریای خونه
بسان چلچراغ آسمانها
اسیر دست چرخ واژگونه