دوبیتی های شماره 1227 الی 1237
به من بی بها بها دادی
مهر آئینه رو نما دادی
ای خدا با عنایت و کرمت
پادشاهی به این گدا دادی
************************
عاشق سینه چاک مولایی
مست آئینه تماشایی
خوش بحالت که در طریقت عشق
سر بر این آستانه می سایی
************************
به خرابی قسم به آبادی
در دلم مرده لحظه شادی
سوی من آی و کن در آغوشم
مرگ ای قبله گاه آزادی
************************
صد نقش مرا بر آب کردی
دریای مرا سراب کردی
یک چله به پای تو نشستم
انگور مرا شراب کردی
************************
تو که صاحب دانش بی حدی
خداوند تمییز نیک و بدی
تو که درس رندی به ما میدهی
چرا خیمه در راه طوفان زدی
************************
زمین پا سوز و من در این صحاری
سفر کردم به حال بی قراری
خدایا این بلای آتشین را
سر دزدان صحرایی نیاری
************************
نگین خوش تراش سینه بندی
تو شیرین تر ز شیرینی قندی
رسیده مژدۀ شادی ولی من
نمی خندم که تنها تو بخندی
************************
خداوندا گرفتارم تو کردی
اسیر عشوۀ یارم تو کردی
پس از یک قرن چشمم رفت برهم
ازین غم خواب بیدارم تو کردی
************************
به صحرایی که در آن در نمازی
به آن کنجی که در حال نیازی
اگر دیدی مرا در خانۀ عشق
ابوالفضلی مرا رسوا نسازی
************************
شبی در خواب دیدم عور بودی
سوار آسمان نور بودی
مرا در نوجوانی پیر کردی
همین یک شب که از من دور بودی
************************
نگارم گل به دامن کرده امشب
گلوبندی به گردن کرده امشب
نمیدانم چرا با دیدن او
سه تارم پشت برمن کرده امشب