ای آنکه هزار یار داری
با یکدله ها چه کار داری
من مرده ام از هر آنچه زنده است
از مرده چه انتظاری داری

************************

گلپارۀ ارغوان کوه سخنی
گلدوزی دشت دامن پیرهنی
اینها سر جای خویش محفوظ بگو
من آن تو هستم و تو از آن منی

************************

از مجمر عود میرسد گل نفسی
آلوده بدود شعله تاب هوسی
از شاخه عمر ما گلی می ماند
کافتاده بپای هرزگی های خسی

************************

ای شب بکنار خود پناهم دادی
در میکده شربت سیاهم دادی
با آنکه زبان بسته در کامم نیست
در خلوت محرمانه راهم دادی

************************

کتاب ای همه آگاهی و حقیقت و مهر
بگیر دست مرا از سر رضامندی
غلام حلقه بگوشم هزار سال دگر
بتو هماره موصوف تا خداوندی

************************

شیرین سخن و ملیح و شیرین دهنی
در بین سمن های جهان یاسمنی
زیباتر از آنی که بگویم سخنی
افسوس و هزار حیف پیمان شکنی

************************

ای که آئینه دار اسراری
همچو منصور وارث داری
حیف چون طوطیان هرزه درا
حق صحبت نگه نمی داری

************************

ایدل بگو حریف کدامین و کیستی
من پای بند یار تو مشغول چیستی
اکنون که من ز کوثر بالارسیده ام

آب از کفم بنوش مگر تشنه نیستی

************************

چون مرغ مهاجر از هوا می آیی
بیگانه به چشم آشنا می آیی
با پای پیاده مانده از جوش طلب
ای رهرو خسته از کجا می آیی

************************

ای که در سینه صد هوس داری
بعد هر پس دو صد سپس داری
یا بزن گردن هوس ور نه
کار کن کار تا نفس داری

************************

کردم چو کلاه خویش قاضی
گشتم زهر آنچه هست راضی
با حال توکلی که دارم
چه حال و چه آتی و چه ماضی

************************

ای آنکه مرا درون یک پیرهنی
یا روح منی که بستۀ جان و تنی
دوراز تو نبوده ام که گویم ارنی
من مثل تو هستم و تو مانند منی