دوبیتی های شماره 1284 الی 1295
ای آنکه هزار یار داری
با یکدله ها چه کار داری
من مرده ام از هر آنچه زنده است
از مرده چه انتظاری داری
************************
گلپارۀ ارغوان کوه سخنی
گلدوزی دشت دامن پیرهنی
اینها سر جای خویش محفوظ بگو
من آن تو هستم و تو از آن منی
************************
از مجمر عود میرسد گل نفسی
آلوده بدود شعله تاب هوسی
از شاخه عمر ما گلی می ماند
کافتاده بپای هرزگی های خسی
************************
ای شب بکنار خود پناهم دادی
در میکده شربت سیاهم دادی
با آنکه زبان بسته در کامم نیست
در خلوت محرمانه راهم دادی
************************
کتاب ای همه آگاهی و حقیقت و مهر
بگیر دست مرا از سر رضامندی
غلام حلقه بگوشم هزار سال دگر
بتو هماره موصوف تا خداوندی
************************
شیرین سخن و ملیح و شیرین دهنی
در بین سمن های جهان یاسمنی
زیباتر از آنی که بگویم سخنی
افسوس و هزار حیف پیمان شکنی
************************
ای که آئینه دار اسراری
همچو منصور وارث داری
حیف چون طوطیان هرزه درا
حق صحبت نگه نمی داری
************************
ایدل بگو حریف کدامین و کیستی
من پای بند یار تو مشغول چیستی
اکنون که من ز کوثر بالارسیده ام
آب از کفم بنوش مگر تشنه نیستی
************************
چون مرغ مهاجر از هوا می آیی
بیگانه به چشم آشنا می آیی
با پای پیاده مانده از جوش طلب
ای رهرو خسته از کجا می آیی
************************
ای که در سینه صد هوس داری
بعد هر پس دو صد سپس داری
یا بزن گردن هوس ور نه
کار کن کار تا نفس داری
************************
کردم چو کلاه خویش قاضی
گشتم زهر آنچه هست راضی
با حال توکلی که دارم
چه حال و چه آتی و چه ماضی
************************
ای آنکه مرا درون یک پیرهنی
یا روح منی که بستۀ جان و تنی
دوراز تو نبوده ام که گویم ارنی
من مثل تو هستم و تو مانند منی