آسمان آستان درویش است
کهکشان سایه بان درویش است
آفتاب محبت عرفان
دردل مهربان درویش است
شعله سرخ عشق هستی سوز
آتش جاودان درویش است
صدف قطره نوش قلزم غم
چشم گوهرنشان درویش است
روشنی بخش ملک تا ملکوت
نور مهر آشیان درویش است
گل لبخند زینت رویش
ترزبانی زبان درویش است
نیست تسلیم قید نام و نشان
بی نشانی نشان درویش است
راستی,عشق,خویشتن داری
بهترین ترجمان درویش است
فخر او تا به ابد فقربود
خاکساری کیان درویش است
در سفر تا ظلام آب حیات
خضر هم کاروان درویش است
نام معشوق چون سرشته بجان
عشق ورد زبان درویش است
غیر معشوق در تجارت عشق
هرچه آید زیان درویش است
جان پاکش چو آسمانی گشت
دوستی آرمان درویش است
چشم صحرا به هیچ دولت نیست
چِشم بر آستان درویش است