به جشنوارهء میلاد گل عجب غوغاست
در آبگینه گلها جمال حق پیداست
حریف هر شبه ام ماه آسمان مرده
انیس خلوتم امشب چراغ خرمن جاست
مراست دلبر گمگشته ای نه همچون سرو
رفیق نیمه رهم دلبری میان بالاست
کنار خرمن آتش بیادم آمد دوش
که یار سرکش من همچو شعله سر به هواست
فسانه های هوسنامه ام بدفتر عشق
شکایت و گله و رمز و التماس دعاست
حدیث زندگیم در کتاب فصل شتا
سیاه نامه تر از دستخط ناخواناست
مخواه مستی میخانه های شهرهوس
بیا به شهر غزلهای من که شهر خداست
بکوچه باغ غزل خنده ای که می شنوی
صدای گریه دیوانه ای ز شهر شماست
مگیر خرده به غمواژه های دفتر من
که گفته های پریشان طبیعت صحراست