شباهنگی غمم را سخت می خورد
نم آهنگش مرا از خویش می برد
درون بسترش بیمار سختی
به حال سر نفس افتاده می مرد

*******************

پیش یارم تا گلویم گیر کرد
غم مرا از هر دو دنیا سیر کرد
من نه تنها پیر گشتم زین گذر
درد عشق من خدا را پیر کرد

*******************

در کجا آفتاب می خوابد
پای کوهی چرا نمی تابد
در بلندی نشسته در همه حال
ذرّه ها را به دیده می یابد

*******************

آسمان آفتاب می خواهد
خاطر تشنه آب می خواهد
تشنه علم و آگهی چون من
آسمانی کتاب می خواهد

*******************

هر چه دارم اگر که کم گردد
حال من خسته و دژم گردد
راست قامت بمانم از عشقت
قامتم گر چو پیر خم گردد

*******************

یک روز دلم درین جهان
روز دگرم ورای آن بود
هر روز به شکل خاص و پیری
منزلگه من فرازمان بود

*******************

یک شبی باده تا شفق بزنید
مست مستانه حرف حق بزنید
گر کتاب مرا نمی خوانید
لااقل مثل من ورق بزنید

*******************

به آنجایی که جای باورم بود
همیشه سایۀ حق بر سرم بود
به مرغ آتشی که سوخت پر زد
درون آتش خاکسترم بود

*******************

دل زارم غروری خاص دارد
چو مردان هنر وسواس دارد
تک و تنها و دور از چشم مردم
بهشت آرزو را پاس دارد

*******************

نگارم خواب چشمش مخملی بود
زبانش پر ز الفاظ بلی بود
که این انسان والا در ره عشق
مقام او ولی نامش علی بود

*******************

بندۀ خوب و با وجود خدا
اول و آخرین دست قضا
به طبیبم بگو فلانی گفت
درد مال کشیدنست نه دوا

*******************

جوانمردی ندانسته گنه کرد
به دست خویش روزم راسیه کرد
به دستم داد در دنیای تاریک
نخی سیگار عمرم را تبه کرد