آن پنجره ای که رو بدریاست
آن خانه پر بهای فرداست
روزی که من آمدم بدنیا
گفتند که این تمام دنیاست

*****************

ماه امشب در آسمان پیداست
زورقی روی پهنۀ دریاست
روشنی گر که هست در صحرا
ماه امشب نه ,که ماه من آنجاست

*****************

شبی که خویش را در خویش دیدم
صدای زندگی از آن شنیدم
به تاثیر صدای آسمانی
زبی برگی به بی مرگی رسیدم

*****************

اگر در چشم مردم خوار و زارم
اگر بی تاب درد اضطرارم
خداوندا تو دانی درد و دنیا
ترا دارم اگر چیزی ندارم

*****************

من از شبها شبی راحت نخفتم
هزاران نکته از شبها شنفتم
من از خود واژه ای هرگز نگفتم
اگر گفتم نمی دانم چه گفتم

*****************

گلی تشنه که آبش داده بودم
به دستم پیچ و تابش داده بودم
اگر افروخته دیدی رخش را
شراب سرخ نابش داده بودم

*****************

ترا گم کرده ام در فصل زردم
مضاعف گشته زین غم رنج و دردم
ز پای جستجو هرگز نیفتم
اگر صد سال دنبالت بگردم

*****************

دگر سودای گل چیدن ندارم
به گریه حال خندیدن ندارم
همه از دست دنیا ناله دارند
ولی من حال نالیدن ندارم

*****************

دلم خواهد به دلشادی بمیرم
برای آب و آبادی بمیرم
کنار امت آزاد ایران

سرمیدان آزادی بمیرم

*****************

به دنیا فکر دنیایی نکردم
خیال جا و بی جایی نکردم
زیان بردم ز عمر و زندگانی
اگر فکر شکیبایی نکردم

*****************

ز هجرت گریۀ بسیار کردم
غمت را در دلم انبار کردم
چو خم شد پشتم از بار زمانه
چو سایه تکیه بر دیوار کردم

*****************
به پیش پای مردم خاک بودم
مثال گل گریبان چاک بودم
سر و کارم همیشه با خدا بود
اگر پاک و اگر ناپاک بودم