پشمینه ام به جامه دیبا برابراست
درویشیم به شوکت دنیا برابر است
یکقطره اشک در صدف موج خیز چشم
بی گفتگو به گوهر دریا برابراست
خواب از سرم ربود حضوری که دست داد
بیداریم ز لذت دنیا برابر است
آن طایری که لانه ندارد بجز دلم
با عرشیان عالم بالا برابراست
باچشم گوشه ای که اگر بنگرد به لطف
باصد هزار دیده بینا برابراست
باچشم جان بروضه رضوان نظاره کن
کانجا بهار گلشن و صحرا برابراست