پیچیده درد در دل من لیک بی دواست
داروی خواب در شب غم دردچین ماست
آنقدر بخیه خورده بچاک دل صبور
همچون گلیم پارهء فرسوده نخ نماست
از پای تا بسر همه دردست سینه ام
همچون نی شکسته به غمناله آشناست
ای مرغ روح من که هواگیر خانه ای
پر بازکن که پرزدنت باغ دلگشاست
تنگ قفس شکسته و تا قاف می پری
بالاتراز خیال جهانت بزیر پاست
چون شبنم از هوای توام سینه صاف شد
هرکس که همنشینی گل کرد باصفاست
بی آنکه ره به سایه گلبوته ای برم
صحرانورد بادیه ام تا خدا خداست