آبروی غم زاشک درد ماست
ترجمان درد رنگ زرد ماست
دره های مه گرفته در خزان
جلوه ای از دود آه سرد ماست
گر به حیرتگاه ششدر مانده ایم
کهنه لیلاجی حریف نرد ماست
کس به ما تعلیم لب خوانی نکرد
ترزبانی گنج بادآورد ماست
در عروج از پلکان بام عرش
آسمان هفتمین پاگرد ماست
گردبادی را که می بینی زدور
صوفی صافی صحرا گرد ماست