گرمی من زآفتاب شماست
جذر و مدم زماهتاب شماست
سرخ رویی من زآتش شرم
عکسی از ساغر شراب شماست
رنگ زردم به برگریز زمان
رشک باغ گل شباب شماست
فیض خاموشیم بخلوت شب
مژده صبح فتح باب شماست
خط مبهم به لوح چهره من
قصه آخر کتاب شماست
با سٶالم به آزمون مکشید
سخنم یک یک جواب شماست
ببریدم به مسلخ صحرا
بودن من اگرعذاب شماست