در آن روزی که خیلی خسته بودی
میان بیخودان بنشسته بودی
به قتل خویش پی بردم چو دیدم
به شمشیری که از رو بسته بودی

*******************

در جامعه فرد بد نبودم
در مدرسه اهل رد نبودم
بی مهری اگر چه بود آنجا
اما من از آن بلد نبودم

*******************

اگر دردِ دوا داری دوا شو
اگر عشق صفا داری وفا شو
شدن در کارمن فوق تمناست
اگر عشق خدا داری خدا شو

*******************

من ترایم تو باکه می جوشی
سعی من با تو تو با که می کوشی
من در آغوش تو توای همه مهر
با که ای نازنین هم آغوشی

*******************

من فقیرم تو صاحب جاهی
من نمیدانم و تو آگاهی
هیچ از تو نخواستم همه عمر
تو ز جان و دلم چه می خواهی

*******************

به دیروزی که بر گشتن محاله
به فردایی که سر تا سر خیاله
میان مردم امروز و فردا
تمام دلخوشی هایم به حاله

*******************

ای غم تو همیشه فاش بودی
چون دشمن در تلاش بودی
با این همۀ دلیری من
ما را تو همیشه باش بودی

*******************

فکرت کهنه و نوی نکنی
بین مردم من و تویی نکنی
هر کجا می روی برو اما
راه بازست کجروی نکنی

*******************

تو تخم کینه را در سینه کشتی
بلا و درد را در هم سرشتی
هزاران تهمت نا گفته ام را
تو خود گفتی به پای من نوشتی

*******************

ای یار به شیرینی کان عسلم بودی
هر جا ز بدل گفتم تو بی بدلم بودی
در انجمن یاران در مجلس میخواران
هرجا سخنی گفتم ضرب المثلم بودی

*******************

عمر من چون رسید بر هشتاد

کاسه آب دست من افتاد

تشنه بودم که تشنه تر گشتم

وای از این کویر آتش زاد

******

ملایک چون به من پر باز دادند

مرا در آسمان پرواز دادند

گرفتند آنچه در من بود اما

زبان گفتنم را باز دادند