تاکبنی از هنر باده ام
صاحبگفتار خدا داده ام
راه درازی که از آغاز آن
مثل شما از نفس افتادهام

***********

کسی که کوچه خواب سینه چاکه
نه می ترسه نه از کس بیمناکه
نه دارایی برایش شادی انگیز
نه ناداری برایش دردناکه

***********

کار در شاید و نشاید نیست
بخت با آید و نیاید نیست
کار دست خداست دیگر هیچ
زندگی باید و نباید نیست

***********


سپید آثار و خوش اندیش باشید
کنار هم چو گرگ و میش باشید
پُلیسی گر نباشد در شب تار
شما یک تن پلیس خویش باشید

***********

هرکس که خورد به عشق پیوند
لازم نبود هزار ترفند
ما را برسان به منزل وصل
ای عشق تو را به عشق سوگند

***********

اگرخواهی که باشی خانه آباد
رها گردی زبند خویش آزاد
به شادی کوش گر یکدل شود شاد
هزاران دل شود از شادیش شاد

***********


مرا تفسیر شادی درد و غم بود
نه در فکر زیادی و نه کم بود
هرآن کس را که درد این و آن داشت
به چشم من عزیز و محترم بود

***********

هزاران گل زشاخ دیده چید م
دمی آسایش از دنیا ندیدم
خدا را شکر در پایانه راه
به آنجایی که می باید رسید م

***********

دل بود خون و لب چو گلها شاد
این بود شیوۀ من آزاد
مثبت اندیش هر کجا باشد
بار منفی به کس نخواهد داد

***********

مرغ امل بال زد و پر کشید
تا به تک نقطه بالا رسید
باز نیامد که در این انتظار
موی من از غصه و غم شد سفید

***********

به زیر چناری لب آب اروند
شبی را دو بد مست آسوده از بند
پس از حال و احوال گفتند صحرا
می صوفی افکن کجا می فروشند

***********

از عشق خدا و خلق مستم
پیمانه یکدلی به دستم
تا مستی و مست در جهان هست
من نیز درین میانه هستم