دوبیتی های 2202 الی 2213
کسی که صاحب تدبیر باشد
جوانی می کند گر پیر باشد
سبک هر گز نگیرد کار خود را
چو صیادی که صیدش شیر باشد
********
به صحرا عاقل از دیوانه می گفت
به من از مردم بیگانه می گفت
کنار شهر خود چون می رسیدم
خدای ره زراه خانه می گفت
********
کسی که بر سرش خودی ندارد
اگر آتش بود دودی ندارد
وقوع واقعه در آخر کار
برای صاحبش سودی ندارد
********
دمی را فکر ناداری نکردم
برای آن سیه کاری نکردم
اگر چه می توانستم ولیکن
به عمرم دیگر آزاری نکردم
********
کرامت خاص دل های مهین است
به هر چیزی چنانش این چنین است
اگر هر واژه باری خاص دارد
محبت نیز مستی آفرین است
********
آن که پی برتری و خود سریست
در نظرم گونه ای عصیان گریست
گفت دل بی هنرم کی فلان
بی هنری خود هنر دیگریست
********
هر مرغ که بال و پر ندارد
پرواز در او اثر ندارد
عیبش نکنی در این حکایت
گر بی هنری هنر ندارد
********
هر حرف بدی زکس شنیدند
سر رشته مهر را بریدند
شد کینه و دیده ای ز مردم
از کینه چه سینه ها دریدند
********
بی مهر به جز جفا نکرده است
کاری به جز از خطا نکرده است
نومید مشو اگر که دنیا
هر گز به کسی وفا نکرده است
********
ای بنده عشق بندگی کن
در راه طلب دوندگی کن
تا مرگ نیامده سراغت
بی دغدغه خوب زندگی کن
********
چون مرغ شبی تو ای پرستار
بالای سر هزار بیمار
در اجر نگاه داری ما
ای دوست تو را خدا نگهدار
********
ای آدم خوب مثبت اندیش
ای صاحب آرمان و خوش کیش
با فکر بلند تو در عالم
پهلوی همند گرگ با میش