من خدا را صدا نمی کردم
لحظه یی هم دعا نمی کردم
من به کار خدای دانایی
هیچ چون و چرا نمیکردم

********

شبی که گفتگو با تاک کردم
به کلی نفی آب و خاک کردم
چو مستی در وجود من اثر کرد
لبم را از شرابش پاک کردم

********

شبی در خلوت مهتاب بودم
نه در بیداری و نه خواب بودم
چو در خود یک نظر کردم به مستی
مهی در برکه یی از آب دیدم

********

به دنیایی که بی حد و حسابه
یکی بیدار و آن دیگر به خوابه
من یک ذره در گردونه عشق
بمانند خسی بر روی آبه

********

غلامی میکنم تا شاه باشم
تفحص میکنم آگاه باشم
از آن بهتر دلم خواهد شب و روز
گهی خورشید و گه مهتاب باشم

********

یکی آباد و آن دیگر خرابه
یکی لب تشنه آن غرقاب آبه
اگر از من بپرسی گویم ای جان
تمام راحت دنیا عذابه

********

چو دریا حال من در جذر و مد بود
نمایش دادن یک مستند بود
برای این و آن آسوده حالی
به چشمم زندگی حبس ابد بود

********

چرا دل بی قراری می کنه باز
مرا از خود فراری میکنه باز
چو ابر غم به تاریکی شب ها
زچشمم آب جاری می کنه باز

********

علی یکه تاز دو دنیای ماست
جهان با وجود علی با صفاست
نوشته است بر لوح عرش مجید
خدا با علی و علی با خداست

********

مرا در خلقت از گِل آفریدند
گلم را از گل دل آفریدند
در این دنیای راحت در شب تار
مرا از بهر مشکل آفریدند

********

مرا از عشق بازی سیر کردی
به پای عشق خویشم پیر کردی
اگر چه شیر بودم لیکن ای دوست
مرا در خانه ام زنجیر کردی