اگر ما را در آغوشش فشرده
نگارم از محبت ارث برده
اگر بینی که عشقش آسمانی ست
زپستان محبت شیر خورده

********

آسمان صاف و پاک و آبی شد
دور از نکبت و خرابی شد
شکر حق را پس از هزاران شب
روز تاریک آفتابی شد

********

در نگاهت مگر چه افزودی
که مرا پاره پاره فرسودی
همه بودند و این نمی دانم
در دم آخرم کجا بودی

********

آه این زندگی چه مشکل بود
کوچه پس کوچه ها پر از گل بود
نعره ای کز درون من بر خاست
سوت پایانی من و دل بود

********

بنوشته من شکسته بسته ست
وقتی قلمم ز غم شکسته ست
از بسکه قلم زدم به سختی
دست دل من همیشه خسته ست

********

بده کامی که خوش کامم نماید
به عشق خویش همگامم نماید
کلام تو کلام آسمانی ست
بگو حرفی که آرامم نماید

********

عشق آمد و این دلم فرو ریخت
نا خالصی مرا زهم بیخت
تا چشم به هم زدم چو منصور
بر دار بلند عشق آویخت

********

لبم چون بهر گفتن باز می شد
تمام واژه ها اعجاز می شد
ولی هنگام بی بار خموشی
غم و درد و بلا آغاز می شد

********

دلم تنگ است و تنگی می کند دل
به دریاها نهنگی می کند دل
به میدان چون نهم پا کار سخت
هزاران مرد جنگی می کند دل

********

به باغی رفته ام که گل ندارد
صدای چهچه بلبل ندارد
تو در آن سو و من این سوی رودم
ولی افسوس اینجا پل ندارد

********

چه می شد دائما بیدار بودم
به بیداری کنار یار بودم
برای دیدنش در رهگذاران
گل یاس سر دیوار بودم

********

زمانی خوش دل و پر کار بودم
بلند افکار و خوش پندار بودم
نمی گویم چه بودم هر چه بودم
هماره در کنار یار بودم